تمام عالم هستی غمین استشب قتل امیرالمومنین استدل اهل ولا را غم گرفتهز داغ مرتضی ماتم گرفتهدرخت غم زده امشب شکوفهزنند بر سینه و سر اهل کوفهتمام شهر کوفه در عزا شدبه هر جا بنگری ماتم به پا شدتمام شهر کوفه در خروش استچرا پس مسجدکوفه خموش استبه بیت مرتضی غوغاست امشببه لب ها آه و واویلاست امشبکنار بسترش غمدیده زینببریزد اشک غم از دیده زینبیتیمانی که گردیده نمک گیرتمامی آمده با کاسه شیرولی زخم سر او برده تابشطبیب او دگر کرده جوابشسرشک دیده زینب روان استکه بابا رهسپرسوی جنان استدیگر فارغ ز هر درد و محن بودسرش بر روی دامان حسن بودکنارش زینب و عباس بنشستکه ناگه دیدگانش را علی بستحسین بر سر زنان سوزد از این غمکناراو حسن گرید دمادمحسین و مجتبی هردو سیه پوشنموده جسم پاکش را کفن پوشدر ان دم روح با احساس آمدبه دلداریشان عباس آمدبه دست خاندانش ان یگانهچنان زهرا شده دفنش شبانهغریبانه شده تشییع حیدرحسین بود و حسن سبط پیمبردگرازرنج وغم حیدر رها شدتمام دردهای او دوا شددگر راحت ز غم ها گشته امشبعلی مهمان زهرا گشته امشبکنار همسر پهلو شکستهرسیده مرتضی فرق شکستهبسوز ای دل که شد شام غریبانبرفته از جهان یار یتیمانزلطف حق محب مرتضایمگدای درگه پاکش «رضایم»چوسائل بر درش بنشسته ام منامیدم را بر این در بسته ام منبوددر هردو عالم اوامیرمشود در روز محشر دست گیرم موضوعات مرتبط: شهادت امام علی ع بخوانید, ...ادامه مطلب
مرآت ولایت 5 – غلامرضا سازگارامشب شب نزول تمام ملایک است باور کنید بخت، به کام ملایک است هم کوثـر ولایـت و هم بادۀ بهشت پیوسته بحربحر به جام ملایک است بــارد بـرات عفــو الهـی ز آسمـان صبح قیامت است، قیام ملایک است بر هـر ملک کـه مینگرد از چهارسو چشمش به ماه روی امام ملایک است امشب ز صدهزار شب قدر، بهتر است قنداقـۀ حسین بـه دسـت پیمبر است **** ملک وسیـع حـق، یـم عفو عنایت است لبریــز، آسمــان ز فـروغ ولایـت است هر سورهای که مینگرم صورت حسین هر آیـه در ولادت او یـک ولایت است نور حسین، ارض و سما را به بر گرفت این نور، همچو نور خدا بینهایت است دوران تیـرگی و ضلالت بـه سر رسید امشب شب طلوع چراغ هـدایت است این شمع جمع محفل اولاد آدم است این کشتی نجـات غریقان عالم است **** پیغمبـران همـه شـده محو نظارهاش صف بستهانــد دور و بـر گاهـوارهاش این است آن سپهر ولایت که وقت صبح خورشید و ماه گشته به دور ستـارهاش خلـق زمیـن و اهـل سمـاوات، تـا ابد مرهون لطف و مرحمت بـیشمارهاش بالله عجیب نیست که در روز رستخیز دوزخ بهشت گـردد بـا یـک اشارهاش در روز حشر با کَرَم خود چهها کند ترسـم ز نار، قاتل خود را رها کند ملک وجود بسته به یک تار مـوی او گل کرده بوسههای محمّد به روی او این است کعبـهای که تمامی کائنات بگرفتهانــد دست توسـل به سوی او صورت نهد به خـاک قدمهـاش آبرو تـا کسب آبــرو کنــد از آبــروی او هرجــا کـه انبیـا بنشیننـد دور هـم باشد چراغ محفلشان گفتوگوی او باید نـدا دهیم کـه عالم حسینی است بالله قسم! رسول خدا هم حسینی است **** خرم کسی که در دو جهان با حسین زیست گمراه، آن کسی که امامش حسین نیست این است آن امـام شهیـدی که همچنان ب, ...ادامه مطلب
سید هاشم وفاییدر تمام عمر با چشمان تر گفتم حسیندر غمت با گریۀ شام سحر گفتم حسیندامنی لبریز گل در دامن خود یافتمتاکه بایاد غمت با چشم ترگفتم حسینباز شد بر روی من درهای الطاف خداچون که با آه غمی صاحب اثر گفتم حسینلحظه ای غافل نبودم من زیاد و نام تودر وطن بودم اگر یا در سفر گفتم حسینمن دل گم گشته ام را یافتم در کربلاهر زمان با ناله و سوز جگر گفتم حسینهمره زوارّ کوی تو به گوشم هر زمانآمد از کرببلای تو خبر گفتم حسینهیچ نامی لذتش بالاتر از نام تو نیستچون «وفائی» در همه عمرم اگر گفتم حسین موضوعات مرتبط: امام حسین مناجاتی بخوانید, ...ادامه مطلب