گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق)

متن مرتبط با «غریب» در سایت گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق) نوشته شده است

دل غریب من از گردش زمانه گرفت

  • دل غریب من از گردش زمانه گرفتبه یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفتشبانه بغض گلو گیر من کنار بقیعشکست و دیده ز دل اشک دانه دانه گرفتکنار پنجره ها دیدگان پر اشکمسراغ مدفن پنهان و بی نشانه گرفتنشان شعله و درد و نوای زهرا راتوان هنوز ز دیوار و بام خانه گرفتمصیبتی است علی را که پیش چشمانشعدو امید دلش را به تازیانه گرفتچه گفت فاطمه کانگونه با تاثر و غمعلی مراسم تدفین او شبانه گرفتفراق فاطمه را بوتراب باور کردشبی که چوبه تابوت را به شانه گرفت [ شنبه نوزدهم آذر ۱۴۰۱ ] [ 14:8 ] [ محمد باقر حصاری ] [ ] بخوانید, ...ادامه مطلب

  • رضا غریب الغربا رضا معین الضعفا

  • شعر – رضا غریب الغربا رضا معین الضعفاقربون کبوترای حرمت امام رضاقربون این همه لطف وکرمت امامرضااز روزی که با تو آشنا شدم امام رضامورد رحمت خدا شدم امام رضارضا غریب الغربا رضا معین الضعفادست هر بنده که, ...ادامه مطلب

  • مصیبت شام

  • درد دوري حرم راچه كنمشده ايام صفر درد دلم را چه كنمكاروان آمده شام اين همه غم را چه كنمروضه رفتم همه ي ماهِ محرم قلبمنشد آرام بگو چشم ترم را چه كنمترسم آخر به لبم جان رسد و جان بدهمغمِ زينب شِكَنَد بال و پرم را چه كنمگفت زينب كه دمِ هجرِ تو داداش شكستگريه دختركِ تو  كمرم را چ كنملحظه اي كه به سر غرقِ به خونت ميگفت:ميگذارند همه سر به سرم را چه كنموسطِ روضه دمي حرفِ خرابات شدهاين وسط حالِ دلِ محتضرم را چه كنممانده گر كه شبي روضه و هيئت نرومآن شب اين دردِ دلِ در به درم را چه كنمگيرم اصلا همه ي ماهِ صفر هم سر شد اين دلِ زخمي و خونين جگرم را چه كنمآرزويِ پدر است كرببلايي شدنمنشود غصه ي قلبِ پدرم را چه كنمگيرم اصلا همه ي درد دلم شد آراممنِ محزون غمِ دوريِ حرم را چه كنم,مصیبت شام,مصیبت شام غریبان,مصيبت شام غريبان ...ادامه مطلب

  • شام غریبان و یازدهم محرم الحرام

  • به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود تشنه جگر شهید شد ز ظلم دشمنان مگر؟فرات مهر مادرش سیده النساء نبود گر از بدن بریده شد سر عزیز مصطفی دگر به نوک نیزه ها نهادنش سزا نبود------به سوی شام و کوفه ات چه ظالمانه می برن نمی روم ولی مرا به تازیانه می برن سر تو را به روی نی زدند این ستمگران نمی رو م ولی مرا به این بهانه می برن,شام غریبان و شمع,شام غریبان و حضرت زینب,شام غریبان ویسگون,شام غریبان و زینب,شام غریبان واحد,شام غریبان و دل عالم گرفته,شام غریبان ویکی,شام غریبان وحاجت,شام غریبان ویکیپدیا,شام غریبان حاج اسماعیل وثاقی ...ادامه مطلب

  • اشعار شام غریبان

  • اشعار شام غریبان *** دیدم لب عطشان را ، ای کاش نمی دیدمارباب پریشان را ، ای کاش نمی دیدمبی یار و معین ارباب ، تنها وسط میداندیدم شه خوبان را ، ای کاش نمی دیدملشکری پر از کینه ، خنجر به روی حنجربر قلب سلیمان را ، ای کاش نمی دیدموقتی که برون آمد شمر از وسط مقتلدیدم سر جانان را ای کاش نمی دیدماز بعد غروب آن روز در چنگ حرامی هادیده ام یتیمان را ای کاش نمی دیدمآتش وسط خیمه ای وای چه می بینمیک شام غریبان را ای کاش نمی دیدمسرها به روی نیزه خیمه همه در نالهاشکان یتیمان را ای کاش نمی دیدماز کوفه به شام هردم در روبرویم آوردسرهای شهیدان را ای کاش نمی دیدمسختی و اسارت ,اشعار شام غریبان,اشعار شام غریبان امام حسین,اشعار شام غریبان امام علی,اشعار شام غریبان امام علی ع,اشعار شام غریبان علی,اشعار شام غریبان علی ع,اشعار شام غریبان پدر,اشعار شام غریبان حسین,اشعار شام غریبان عاشورا,اشعار شام غریبان امام رضا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها