درد دوري حرم راچه كنم
شده ايام صفر درد دلم را چه كنم
كاروان آمده شام اين همه غم را چه كنم
روضه رفتم همه ي ماهِ محرم قلبم
نشد آرام بگو چشم ترم را چه كنم
ترسم آخر به لبم جان رسد و جان بدهم
غمِ زينب شِكَنَد بال و پرم را چه كنم
گفت زينب كه دمِ هجرِ تو داداش شكست
گريه دختركِ تو كمرم را چ كنم
لحظه اي كه به سر غرقِ به خونت ميگفت:
ميگذارند همه سر به سرم را چه كنم
وسطِ روضه دمي حرفِ خرابات شده
اين وسط حالِ دلِ محتضرم را چه كنم
مانده گر كه شبي روضه و هيئت نروم
آن شب اين دردِ دلِ در به درم را چه كنم
گيرم اصلا همه ي ماهِ صفر هم سر شد
اين دلِ زخمي و خونين جگرم را چه كنم
آرزويِ پدر است كرببلايي شدنم
نشود غصه ي قلبِ پدرم را چه كنم
گيرم اصلا همه ي درد دلم شد آرام
منِ محزون غمِ دوريِ حرم را چه كنم
گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق)...
ما را در سایت گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق) دنبال می کنید
برچسب : مصیبت شام,مصیبت شام غریبان,مصيبت شام غريبان, نویسنده : fahl-ul-bayt5 بازدید : 171 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 21:55