مصیبت شام

ساخت وبلاگ


درد دوري حرم راچه كنم

شده ايام صفر درد دلم را چه كنم
كاروان آمده شام اين همه غم را چه كنم

روضه رفتم همه ي ماهِ محرم قلبم
نشد آرام بگو چشم ترم را چه كنم

ترسم آخر به لبم جان رسد و جان بدهم
غمِ زينب شِكَنَد بال و پرم را چه كنم

گفت زينب كه دمِ هجرِ تو داداش شكست
گريه دختركِ تو  كمرم را چ كنم

لحظه اي كه به سر غرقِ به خونت ميگفت:
ميگذارند همه سر به سرم را چه كنم

وسطِ روضه دمي حرفِ خرابات شده
اين وسط حالِ دلِ محتضرم را چه كنم

مانده گر كه شبي روضه و هيئت نروم
آن شب اين دردِ دلِ در به درم را چه كنم

گيرم اصلا همه ي ماهِ صفر هم سر شد
اين دلِ زخمي و خونين جگرم را چه كنم

آرزويِ پدر است كرببلايي شدنم
نشود غصه ي قلبِ پدرم را چه كنم

گيرم اصلا همه ي درد دلم شد آرام
منِ محزون غمِ دوريِ حرم را چه كنم

گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق)...
ما را در سایت گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق) دنبال می کنید

برچسب : مصیبت شام,مصیبت شام غریبان,مصيبت شام غريبان, نویسنده : fahl-ul-bayt5 بازدید : 171 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 21:55