اشعار شب هشتم

ساخت وبلاگ

حسن لطفی

خواهم که بوسه ات زنم اما نمی شود
جایی برای بوسه که پیدا نمی شود

لب را به هم بزن و نفس زن که هیچ چیز
شیرین تر از شنیدن بابا نمی شود

این پیرمرد بی تو زمین گیر می شود
بی شانه ی تو مانده اگر پا نمی شود

هر عضو را که دیده ام از هم گشوده است
جز چشم تو که بر رخ من وا نمی شود

خشکم زده کنار تو و خنده هایشان
خواهم بلند گردم از این جا نمی شود

ای پاره پاره تن ز دل پاره پاره ام
گفتم بغل کنم بدنت را نمی شود

باید کفن به وسعت یک دشت آورم
در یک کفن که پیکر تو جا نمی شود

حجله گرفته پای تنت مادرم ببین
اشکم حریف گریه ی زهرا نمی شود

گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق)...
ما را در سایت گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق) دنبال می کنید

برچسب : اشعار شب هشتم محرم,اشعار شب هشتم,اشعار شب هشتم ماه محرم,اشعار شب هشتم محرم لطیفیان,اشعار شب هشتم علی اکبر,اشعار شب هشتم محرم حضرت علی اکبر,اشعار شب هشتم محرم سهیل عرب,شعر شب هشتم محرم,شعر شب هشتم,اشعار نوحه شب هشتم محرم, نویسنده : fahl-ul-bayt5 بازدید : 265 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 9:14