اظهار درد دل به زبان آشنا نشد

ساخت وبلاگ

اظهار درد دل به زبان آشنا نشد

دل شد زخون لبالب و این غنچه وا نشد

آن جا از زمان که جدا از تنم شده است

یکدم سر من از سر زانو جدا نشد

با آنکه دست دشمن دو بازویم شکست

دیدی که دامن تو زدستم رها نشد

شرمنداه ام , حمایت من بی نتیجه ماند

دستم شکست و بند زدست تو وا نشد

بسیار دیده اند که پیران خمیده اند 

امّا یکی چو من به جوانی دو تا نشد

از ما کسی سراغ ندارد غریب تر

در این میانه درد ز پلو جدا نشد

گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق)...
ما را در سایت گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fahl-ul-bayt5 بازدید : 169 تاريخ : دوشنبه 20 اسفند 1397 ساعت: 0:42