با سینهای که آتش از آن شعله میکشید
ناله برای کشته دیوار و در کشید
او بود و خاک حجره و یک ناله ضعیف
آری نفس نفس زدنش تا سحر کشید
یک روزه زهر بر دل زارش اثر نمود
گاه سحر به جانب جانانه پر کشید
در انتظار آمدن میوه دلش
پا را به سوی قبله چنان محتضر کشید
سینه زنان دریده گریبان پسر رسید
دستی به روی ماه کبود پدر کشید
شمس الشّموس روی زمین اوفتاده و
فریاد ای پدر ز دل خود قمر کشید
آه از دمی که زینب کبرای غم نصیب
آمد تن امام زمانش به بر کشید
با دست زخم خورده خود دختر علی
تیر شکسته از تن ارباب در کشید
گل مانده بود در وسط تیغ و نیزهها
آمد ز پای ساقه یاسش تبر کشید
حسن لطفی
***
گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق)...
ما را در سایت گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : fahl-ul-bayt5 بازدید : 179 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 16:30