میان طشت زر خونین گلی بود -
کنارش داغدیده بلبلی بود
چه بلبل، بلبل شیرین زبانی -
نه او را لانه ای، نه آشیانی
ز سنگ کین پر و بالش شکسته
- غبار غم به رخسارش نشسته
اگر چه سر فرو در زیر پر داشت -
نظر گاهی میان طشت زر داشت
که ناگه دید گلچین ستمگر -
گل سرخش نمود از چوب پرپر
خودش را جانب عمّه کشیده -
چو غنچه پیرهن بر تن دریده
ببین ای عمّه چوب خیزران را -
که خونین کرده این لعل لبان را
بگفتا با دل پرغصّه زینب -
مزن چوب ستم، ظالم بر این لب
مزن ظالم که او شاه جهان است -
ترا ای بی مروّت میهمان است
مزن چوب ستم را بر سر او -
به پیش دیدگان خواهر او
خدایا داغ زینب تازه گشته -
مصیبت بی حد از اندازه گشته
خداوندا، به زینب کار تنگ است -
دل زینب مگر یا رب ز سنگ است
(رضایی) مختصر بنما سخن را -
به تن بدرید زینب پیرهن را
موضوعات مرتبط: شام غریبان و یازدهم محرم الحرام، ورود کاروان به کوفه
گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق)...
ما را در سایت گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : fahl-ul-bayt5 بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1402 ساعت: 22:51