گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق)

متن مرتبط با «مناجات امام حسین در عاشورا» در سایت گلچین اشعار مدح و مرثیه (حصار عشق) نوشته شده است

شبهای قدر آمد و آقا نیامدی

  • ۰۱,۳۷۵شبهای قدر آمد و آقا نیامدیزیباترین ستاره ی دنیا نیامدیما را امید وصلِ تو اینجا نشانده استما آمدیم, یوسف زهرا نیامدیگفتیم جمعه می رسد و می رسی, ولیجمعه گذشت و حضرت دریا نیامدیمانند طفل گم شده ای گریه می کنمخیمه نشین, از دل صحرا نیامدیامشب بیا به مجلس ما هم سری بزنقدرِ گذشته رفت و به اینجا نیامدیمثل یتیم کوفه خرابه نشین شدمصاحب عزای مجلس مولا نیامدیکنج خرابه کودکی آرام زیر لببا گریه گفت شب شده بابا نیامدیرضا باقریان موضوعات مرتبط: امام الزمان رمضان شب قدر بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چو دید تشنه ی لب های خشک او دریاست

  • چو دید تشنه ی لب های خشک او دریاستبه آب خیره شد و ناله اش زدل برخواستکه آب! از چه نگر دیدی ازخجالت آب؟تو موج می زنی و تشنه یوسف زهراستز یک طرف تو زنی نعره از جگر در بحرز یک طرف به حرم بانگ العطش بر پاستقسم به فاطمه هرگز تو را نمی نوشمکه در تو عکس لب خشک سید الشهداستز خون دیده ی من روی موج بنویسیدکه از تمامی اطفال تشنه تر سقّاستخدا گواست که با چشم خویشتن دیدمسکینه را که لبش خشک و دیده اش دریاستدرون بحر همه ماهیان به هم گویندحسین تشنه و سیراب وحشی صحراستنوشته اند به لب­های خشک من ز ازلکه تشنه کام گذشتن ز بحر شیوه ی ماستز شیر خواره برایت پیام آوردمپیام داده که: ای آب غیرت تو کجاست؟صدای نعره ی دریا به گوش جان بشنوکه موج آب هم این طرفه بیت را گویاستسلام خالق منّان سلام خیرالنّاسسلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس(غلام رضا سازگار) موضوعات مرتبط: شب تاسوعا بخوانید, ...ادامه مطلب

  • در تمام عمر با چشمان تر گفتم حسین

  • سید هاشم وفاییدر تمام عمر با چشمان تر گفتم حسیندر غمت با گریۀ شام سحر گفتم حسیندامنی لبریز گل در دامن خود یافتمتاکه بایاد غمت با چشم ترگفتم حسینباز شد بر روی من درهای الطاف خداچون که با آه غمی صاحب اثر گفتم حسینلحظه ای غافل نبودم من زیاد و نام تودر وطن بودم اگر یا در سفر گفتم حسینمن دل گم گشته ام را یافتم در کربلاهر زمان با ناله و سوز جگر گفتم حسینهمره زوارّ کوی تو به گوشم هر زمانآمد از کرببلای تو خبر گفتم حسینهیچ نامی لذتش بالاتر از نام تو نیستچون «وفائی» در همه عمرم اگر گفتم حسین موضوعات مرتبط: امام حسین مناجاتی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • این است نوایِ دِلِ من در همه حالآت

  • این است نوایِ دِلِ من در همه حالآتاز روزِ ازل تا بِ دم صبحِ مکافاتنقش است به لوحِ دلِ من با قلم عشقاین جاست حسینیۀ تو عمۀ سادات ...خوبانِ روزگار مسلمانِ زینبنددیوانۀ حسینُ پریشانِ زینبندآنان که خاک را به نظر کیمیا کنندحتماً کنیز و پیرغلامانِ زینبنددر جنت الحسین تمام حسینیانهستند غرق ناز که مهمان زینبندمرغان خوش صدای بهشتی تمامشانبیچاره طنین حسین جان زینبند ....کعبه رقیب حُرمت زینب نمی شودعالم حریف هیبت زینب نمی شوداین ها که گفته اند ز عیسی مسیح هایک قطره از کرامت زینب نمی شودهر جا که حرف اوست همان جاست کربلادر هر مکان که صحبت زینب نمی شود ...باید به سوی عرش خدایش سفر کندروی زمین رعایت زینب نمی شودتنها به احترام حسینش اسیر شدهر عاشقی که حضرت زینب نمی شودزینب اگر نبود محرّم نداشتیمهیئت نبود ، این همه آدم نداشتیموقتی غرور حیدری اش جلوه گر شودهر کس که هست مرد خطر بی جگر شودتنها پیمبری ست که باید چهل مسیربا شمر ها و حرمله ها همسفر شود ...بین حرامیان سپرِ هر اسیر شداما کسی نبود برایش سپَر شودبا دست های بسته نمی شد به سر زندسر را شکست تا کمی آرام تر شود موضوعات مرتبط: مسیر کوفه تا شام بخوانید, ...ادامه مطلب

  • عزیز فاطمه! بر درگه عفوت سر آوردم

  • عزیز فاطمه! بر درگه عفوت سر آوردمگناهی از تمام کوه ها سنگین تر آوردممن آن حُرّم کز اول خویش را سد رهت کردمتو را در این زمین بین هزاران لشگر آوردمبه جای دسته گل با دست خالی آمدم امادلی صد پاره تر از لاله های پرپر آوردمنشد تا از فرات آب آورم از بهر اطفالتولی بر حنجر خشکیده ات چشم تر آوردمغبارم کن، به بادم ده مرا، دور سرت گردانفدایم کن که در میدان ایثارت سر آوردمگرفته جان به کف در محضرت، فرزند دلبندمقبولش کن که قربانی برای اصغر آوردمسرشک خجلت از چشمم چو باران بر زمین ریزدزبان عذرخواهی بر علیّ اکبر آوردمهمین ساعت که بر من یک نظر از لطف افکندیبه خود بالیدم و مانند فطرس پر برآوردمبده اذنم که خم گردم، ببوسم دست عبّاستکه روی عجز بر آن یادگار حیدر آوردم موضوعات مرتبط: شب سوم محرم الحرام بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تا به دل عشق تو را دارم چه غم دارم حسین

  • تا به دل عشق تو را دارم چه غم دارم حسینرابطه با کربلا دارم چه غم دارم حسینخانه ات آباد باد ای بی کفن ارباب منمن که از داغت عزادارم چه غم دارم حسینتو هزاران یار داری من ولی غیر از تو هیچتا به دربار تو جا دارم چه غم دارم حسینجان زهرا مادرت ای شاه مایوسم مکنتا بگویم ادعا دارم، چه غم دارم حسینای که تو دست نوازش بر سر حُر می کشیگر چه من بارِ خطا دارم، چه غم دارم حسینآمدم امروز عهدی با تو بندم سیدیمن به عهد خود وفا دارم چه غم دارم حسینهر کسی با دلبری نازد در این شش روز عمرمن چون تو دلربا دارم چه غم دارم حسین بخوانید, ...ادامه مطلب

  • یک اربعین برای تو حیران شدم حسین

  • یک اربعین برای تو حیران شدم حسینمانند گیسوی تو پریشان شدم حسینبا چند قطره اشک دلِ من سَبُک نشدابری شدم به پای تو باران شدم حسینزلفی اگر که ماند برای تو پیر شددر اول بهار، زمستان شدم حسینکوفه به کوفه، کوچه به کوچه، گذر گذرقاری شدی، مُفسّر قرآن شدم حسیندیدی چگونه آخر عمری دلم شکستدیدی چگونه پاره گریبان شدم حسینتو رفتی و کنار خودم گریه می کنمدارم سَرِ مزارِ خودم گریه می کنمای سایۀ بلند سرم، ای برادرمآئینه ی تَرَک تَرَک در برابرمبالم شکسته است و پرم پر نمی زنداما هنوز مثل همیشه کبوترممن قول داده ام که بگیرم سَرٓ تو رااز دست نیزه ها و برایت بیاورمحالا سری برای تو آورده ام ولیخاکستری و خاکی، ای خاک بر سرم!بگذار اولِ سخن و شکوه ام تو راای ماه زینب از نگرانی درآورمهر چند کوچه به کوچه تماشا شدم ولیراحت بخواب دست نخورده است معجرمتو رفتی و کنار خودم گریه می کنمدارم سَرِ مزار خودم گریه می کنم*صدا زد: حسین جان!...*هم پیرهن که ماند برایم، بدن نداشتهم که تن تو روی زمین پیرهن نداشتای بی کفن برادرم ای بوریا نشین!این چادرم لیاقت خلعت شدن نداشت؟آن گونه ای که من وسط خیمه سوختمپروانه هم دل و جگرِ سوختن نداشتمردی نبود اگر، یَلِ اُمُّ البنین که بودهرگز کسی نگاه جسارت به من نداشتُ گُل های باغت همه از رنگی گرفته اندیعنی کسی نبود که دستِ بزن نداشتتو رفتی و کنار خودم گریه می کنمدارم سَرِ مزار خودم گریه می کنمهر چند در مسیر سرت ازدحام بوداما درست مثل همیشه امام بودبی تو سوار ناقه ی عریان شدم حسین!من که به روی چشم علمدار جام بودیادم نمی رود سَرِ بالا نشین توبازیچه ی نگاه اهالی شام بودبا دستِ سنگ، صورت تو خط خطی شدهاز بس که آفتابِ تو نزدیکِ بام بود [ جمعه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۱ ] [ 14:41 ] [ محمد باقر, ...ادامه مطلب

  • يا علي سوز دلم را ساز كن(شب قدر)

  • يا علي سوز دلم را ساز كنسائلم در را به رويم باز كنياعلي در مانده ام دستم بگيرگوشه چشمي نما هستم بگيرتو زباغ داغها گل چيده ايسيلي و رخسار زهرا ديده ايداستان غنچه پرپر شدهقصه قرآن بي كوثر شدهقصه غمهاي زهرا و حسنماجراي كوچه و سيلي زدن [ شنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۱ ] [ 10:50 ] [ محمد باقر حصاری ] [ ] بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تا زنده ایم شور حسینی شعار ماست

  • امطلب شعار نیلوبلاگ مناجات با امام حسین(ع) - حسن کردی تا مطلب زنده نیلوبلاگ مطلب ایم نیلوبلاگ مطلب شور نیلوبلاگ مطلب حسینی نیلوبلاگ شعار مطلب ماست نیلوبلاگاین سبک زندگی سند افتخار ماست ما انتخاب مادر قامت خمیده ایمفردا بهشت ،فاطمه در انتظار ماست روضه به روضه پای شما پ, ...ادامه مطلب

  • وقتی رسید قافله در مجلس یزید

  • وقتی رسید قافله در مجلس یزیدبالا گرفت قائله در مجلس یزیداشک سر بریده در آمد که پا گذاشتزینب میان سلسله در مجلس یزیدزینب رسید و دور و برش جمع خسته ایبا پای پر ز آبله در مجلس یزیدداغ رباب تازه شد آن لحظ, ...ادامه مطلب

  • اگر دست پدر بودی به دستم

  • سبک دشتیاگر دست پدر بودی به دستمچرا من در خرابه می نشستماگر می بود بابای نکویمنمی زد شمر دون سیلی به رویم***بابا چرا سر از خاك یک لحظه بر نداریحق داری ای پدر جان زیرا که سر نداریما را رسوا کردند با ضر, ...ادامه مطلب

  • اظهار درد دل به زبان آشنا نشد

  • اظهار درد دل به زبان آشنا نشد دل شد زخون لبالب و این غنچه وا نشد آن جا از زمان که جدا از تنم شده است یکدم سر من از سر زانو جدا نشد با آنکه دست دشمن دو بازویم شکست دیدی که دامن تو زدستم رها نشد شرمنداه, ...ادامه مطلب

  • ای ز دست و سینه و بازوی تو حیدر، خجل!

  • ای ز دست و سینه و بازوی تو حیدر، خجل! هم غلاف تیغ، هم مسمار در، هم در، خجل با غروب آفتاب طلعت نورانی‌اتگشته‌ام سر تا قدم از روی پیغمبر، خجل هم صدف بشكست، هم دردانه‌ات از دست رفت سوختم بهر صدف، گردیدم , ...ادامه مطلب

  • آقا سلام، روضه مادر شروع شد

  • آقا سلام، روضه مادر شروع شدباران اشک های مکرر شروع شد آقا اجازه هست بخوانم برایتاناین اتفاق از دم یک در شروع شد تا ریشه های چادر خاکی مادرتآتش گرفت،روضه معجر شروع شد فریادهای مادر پهلو شکسته اتتا شد ف, ...ادامه مطلب

  • آن شب مدینه کشتی دریای غم بود

  • آن شب مدینه کشتی دریای غم بود دریای غم از کثرت ظلم و ستم بود آنشب که خون از دامن مهتاب می ریخت بر غسل زهرا اسماء آب می ریخت آنشب خدا داند خدا داند که چون بود قلب علی زندانی از فریاد و خون بود طفلی گرف, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها